سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشک عاشق


ساعت 8:53 عصر شنبه 93/10/27

 

ناگهان چقدر زود دیر میشود...

دو ماه خیلی سختی رو گذرندوم.دو تا عمل جراحی طی دوماه. بدتر از همه دردهایی بود که کشیدم...

خدا را شکر که ختم به خیر شد.

سخت بود اما خدا همراهم بود و توان تحملش رو بهم داده بود.خدارا شکر که اون روزا تموم شد.

(باز هم حالم رو نپرسیدی...)

فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی

ازین پس می نوازد عطر تنهایی مشامم را          (فاضل نظری)


گفتم شاید بخواهی حال این روزهایم را بدانی... بد نیستم....



¤ نویسنده: اشک عاشق

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
2
:: کل بازدیدها ::
13288

:: درباره من ::

اشک عاشق


:: لینک به وبلاگ ::

اشک عاشق

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::